حسین جونحسین جون، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره
یکی شدن من و بابایییکی شدن من و بابایی، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

عزیز بابا و مامان

عزیز مامان

1394/2/30 14:40
نویسنده : مامان
91 بازدید
اشتراک گذاری

سلام حسینم از تکونهات میدونم که حالت خوبه ان شاءالله خدا و ائمه پشت و پناهت باشن

عزیزم امروز همه ازمایش ها و سونگرافیهایی که انجام دادم رو پیش خانم احمدی که در بهداشت کار میکنه و خانم واقعا با شخصیت و از دوستای مامان هست بردم و بهش گفتم با این سونگرافیها بهم بگو تو چند هفته هستم و حساب کرد که الان یک روزه وارد هفته سی و دوم شدم و البته یک سونگرافی 10 روز عقب تر رو نشون داده بود وقتی این سونگرافی اخری رو دید گفت قد استخون ران و دور سر و وزن همه نرمال هستن و هیچ کدوم از اینها غیر نرمال نیستن و با دست اندازه شکمم رو گرفت و گفت این سونگرافی اخری درسته وشما طبق این برنامه داشته باش من خوشحال شدم الان برا من یک روز هم یک روزه اخه میخام زودتر ببینمت . و اینو میدونم که با یک چشم بهم زدنی تو تو بغل منی ؟! امروز اول ماه شعبان هست و ان شاءالله امام زمان عج نظرش رو شما تا اخر عمر باشه. خیلی دوستت دارم  حسین مامان

یه خاطره از این روز ها بگم که مامان به شوخی به بابا جون گفتم بعد به دنیا اومدن شما من میخام برم کنار خانواده خودم تا اونجا تو اب و هوای خوب باشی اخه قم خیلی گرمه میترسم عرق سوز بشی، البته بابا جون چون دوره قضاوتش هست نمیتونه همراه ما بیاد و در ادامه حرفی که برا بابا جون میزدم دیدم رفت تو فکر و نارحت شد گفت نه باید پیش خودم باشی و من خنده ام گرفت و برگشت بهم گفت چرا منو اذیت میکنی من دل ندارم دوری هر دو تای شما رو تحمل کنم الهی فداش بشم خیلی بابای خوبی داری حسینم

خوب مامان باید برم فعلامحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت

پسندها (1)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ĸoѕαr
1 خرداد 94 13:35
سلام خاله جونم خوشحال میشم بهم سربزنید..... راستی با تبادل لینک موافق هستید؟؟؟!